درس دوازدهم | ۱
یَا ابْنَ جُندَب اَقِلَّ النومَ بِاللَّیلِ وَالكلامَ بِالنَّهارِ فَما فى الجَسَد شیىءٌ اَقلُّ شُكراً مِن العَیْنِ وَاللّسانِ فَاِنَّ اُمَّ سلیمان قالت لِسُلَیْمان(ع): یا بُنَىَّ ایّاكَ وَالنّومَ فَاِنَّهُ یُفْقِرُكَ یومَ یَحتاجُ الناسُ اِلى اعمالِهم. یَا ابْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّیطانِ مَصائِدَ یَصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباكَهُ و مَصائِدَهُ قُلْتُ یَا ابْنَ رسولِ الله و ما هِىَ قال اَمّا مَصائِدُهُ فصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ و اَمّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عن قَضاءِ الصَّلواتِ الّتى فَرَضَهَا اللهُ. أَمَا اِنَّهُ ما یُعْبَدُ اللهُ بِمِثْل نَقْلِ الاَقدامِ اِلى بِرِّ الاِخْوانِ و زِیارتِهِمْ وَیْلٌ لِلسّاهینَ عَنِ الصَّلَواتِ النّائِمینَ فِى الْخَلَواتِ اَلْمُسْتَهْزِئینَ بِاللهِ وَ ایاتِهِ فِى الْفَتَراتِ «أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَكِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ».[1]
از جمله موضوعات مورد تأكید علماى اخلاق و ارباب سیر و سلوك، پرهیز از پرخوابى و پرحرفى است. این دو، موانعى مهم و رایج براى رسیدن به كمال معنوى و تقرب الى الله به شمار مىآیند. البته چیزهاى دیگرى مانند پرخورى نیز مانع رسیدن انسان به كمال معنوى مىگردد؛ اما در مورد آنها ممكن است بگوییم به سبب لذایذ یا منافعى كه دارند توجه انسان را به خود جلب مىكنند. در حالى كه امرى مانند خوابیدن، فى نفسه هیچ مطلوبیت و یا فایدهاى حتى براى دنیاى انسان ندارد، مگر آن اندازهاى كه موجب رفع نیاز انسان و تجدید قواى او براى پرداختن به وظایف واجبش مىگردد. بر خلاف لذّتِ خوردن كه ممكن است براى انسان ایجاد انگیزه نماید، خوابیدن لذتى براى انسان ندارد، اگر هم لذتى داشته باشد، مربوط به مقدمات آن و یا موقعى است كه انسان از خواب برمىخیزد. كسانى كه از روى تنبلى و یا در اثر پرخورى زیاد مىخوابند، نه تنها از كمالات معنوى و انسانى محروم مىشوند، بلكه از وظایف دنیوى خود نیز باز مىمانند.
همچنین یكى از كارهایى كه انسان براى انجام دادن آن باید انرژى زیادى مصرف كند، حرف زدن است. سخنرانان و معلّمان، خصوصاً كسانى كه از لحاظ جسمىضعیفترند، بهاینموضوع به خوبى واقفاند؛ زیرا پس از سخنرانى و یا تدریس آثار خستگى و از دست دادن انرژى را به وضوح در خود احساس مىكنند. حرف زدن زیاد باعث مىشود تا انسان از انجام اعمال مفید باز بماند. البته اگر مقصود از حرف زدن، تعلیم و موعظه و كمك كردن به دیگران باشد نه تنها مذموم نیست بلكه امرى لازم و ضرورى است، اما صِرف پرگویى و پرحرفى نه نفع دنیوى به دنبال دارد و نه نفع اخروى؛ حتى ممكن است انسان در اثر آن به لغزشهاى زیادى هم مبتلا شود كه براى دنیاى او هم ضرر داشته باشد. در اثر همین پرگویىها است كه كدورتها پیدا مىشود، تنشها به وجود مىآید و از لحاظ معنوى هم انسان دچار گناهانى همچون غیبت، تهمت و مفاسد دیگرى از این قبیل مىگردد. افرادى كه به پرحرفى عادت كردهاند، از این كار خود لذت مىبرند. ابتلاى به این عادت زشت كه به دست خود انسان صورت مىگیرد، موجب به خطر افتادن منافع دنیوى و اخروى انسان مىگردد. بنابراین انسان باید مراقب باشد تا خداى ناكرده به پرخوابى و پرحرفى عادت نكند.
سفارش امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب این است كه، شبها كم بخواب و روزها كم حرف بزن. حضرت در ادامه، كلامى را به این مضمون از مادر حضرت سلیمان(ع) خطاببه فرزندش نقل مىكند كه، خوابیدن زیاد، روزى كه محتاج به چیزى هستى كه كسب نكردهاى تو را فقیر مىكند؛ یعنى روزى مىآید كه تو به اعمالت احتیاج دارى اما به دلیل خوابیدن زیاد آن اعمال را انجام ندادهاى و فقیر شدهاى و دستت خالى است. اگر انگیزهی انسان از خوابیدن رفع خستگى و تجدید قوا نباشد، كار عاقلانهاى انجام نداده است؛ زیرا این كار به منزلهی تلف كردن بیهودهی بخشى از عمر است. انسانى كه خواهان عمرى طولانى است، با خوابیدن زیاد در واقع بخشى از زندگىاش را تعطیل مىكند.
عادت زشت دیگر، پرگویى است. كسانى كه بىجهت به پر حرفى عادت كردهاند، به آسانى نمىتوانند خودشان را كنترل كنند؛ زیرا سكوت كردن براى آنها به منزلهی زندانى شدن است!
امام صادق(ع) مىفرماید: در بین اندامهاى بدن انسان هیچ كدام ناسپاستر از چشم و زبان نیستند. انسان به هر عضوى از اعضاى بدن خود خدمت كند، متقابلاً آن عضو هم خدمتى براى او انجام مىدهد. اما چشم و زبان اینگونه نیستند؛ یعنى ما هر قدر بیشتر به این اعضا خدمت كنیم، آنها كمتر به ما خدمت خواهند كرد. چشمى كه بسیارى از اوقات خواب است، چگونه مىتواند به ما خدمت كند؟ زبانى كه زیاد حرف مىزند و انسان براى این كار انرژى زیادى مصرف مىكند، چه خدمتى براى ما انجام مىدهد؟ البته، اگر این كار نفعى براى ما داشته باشد، مثلاً از زبان در انجام عبادت، وظیفه، موعظه و... استفاده كنیم، نه تنها كار بیهودهاى انجام ندادهایم، بلكه بهترین بهره را از آن بردهایم.
در اینجا، توجه به چند نكته لازم و ضرورى است. اول اینكه انسان باید ازافراط و تفریط به دور باشد. مثلاً گاهى، افراد با شنیدن سفارشهایى كه دربارهی كمخوابى شده است و یا با خواندن داستانهایى كه از چگونگى غلبهی بر خواب از بزرگان نقل گردیده، درصدد انجام آن امور برمىآیند و با این كار سلامتى خود را به خطر مىاندازند. به هرحال، بدن انسان احتیاج به استراحت دارد. یكى از نعمتهاى خدا این است كه وسیله خواب و استراحت را براى انسان فراهم كرده است:
وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً؛[2] ما خواب را مایهی راحتى و آرامش شما قراردادیم. مسلّماً خواب یكى از نعمتهاى الهى است كه باید از آن به نحو مطلوب استفاده كرد. كسانى هستند كه مبتلا به بىخوابىاند و براى رفع این حالت و این كه مقدار كمى به خواب بروند، مرتب داروهایى را كه عوارض جانبى هم دارند، مصرف مىكنند. بنابراین، داشتن خواب طبیعى نعمتى بزرگ است و نباید آن را از دست داد. سخن در این است كه انسان بیش از حد لازم نخوابد و فعالیتهاى حیاتى خود از قبیل فكر كردن، كار كردن و... را تعطیل نكند. البته مقدار نیازى كه افراد به خواب دارند با یكدیگر متفاوت است و بستگى به نوع مزاج افراد، سنین مختلف عمر، فعالیتهاى انسان و... دارد. معمولاً افراد خودشان با تجربهاى كه دارند و یا دستورى كه پزشك به آنها مىدهد، نیاز بدن خود به خواب را مىدانند. بنابراین رعایت آن حداقلها ضرورى است و انسان نباید با بىتوجهى نسبت به آن، موجبات فراهم آمدن بیمارى مخصوصاً در سنین آخر عمر را فراهم آورد.
نكته دوم این است كه سفارش و تأكید بر كم خوابیدن در شب به معناى زیاد خوابیدن در روز نیست؛ زیرا انسان به طورطبیعى شبها مىخوابد و روزها كار مىكند. البته در بعضى از مناطق كرهی زمین كه به طور متوالى چند ماه از سال شب و چند ماه دیگر روز است، انسانها برنامهی زندگى خود را بهگونهاى تنظیم مىكنند كه هم به خواب و هم به كارشان برسند. اما در بیشتر مناطق زمین كه شب و روز متناوباً و با اندكى تفاوت و یا تساوى جا به جا مىشوند، انسانها معمولاً خوابشان را در شب و كارشان را در روز انجام مىدهند؛ چرا كه روز براى فعالیت و تلاش و كوشش مناسب است:
إِنَّ لَكَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً؛[3] و تو را در روز، آمد و شدى دراز است.
بنابراین، در اینكه وقت خواب شب است بحثى نیست، اما اینكه چقدر باید بخوابیم نكتهاى است كه پیش از این نیز متذكر شدیم و باید به آن توجه داشته باشیم؛ یعنى بدانیم كه نیاز انسانها به خواب با یكدیگر متفاوت است و این مسأله بستگى به شرایط زندگى افراد دارد. درست است كه شب براى استراحت و آرامش قرار داده شده است، اما به این معنا نیست كه از همان سر شب تا هنگام طلوع آفتاب بخوابیم. اجمالاً از دستورات قرآن چنین استفاده مىشود كه نیاز انسان به خواب آنچنان زیاد نیست و مقدار كمى از شب براى استراحت و تجدید قوا لازم است. قرآن به پیامبر اكرم(ص) مىفرماید: قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً؛[4] تمام شب را به عبادت بپرداز مگر اندكى را. همچنین قرآن در وصف متقین مىفرماید:
كانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛[5] و از شب اندكى را خواب مىكردند و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت مىكردند. اگر قرار بود كه انسان نیمى از شبانهروز را به استراحت و خواب بپردازد، هیچگاه قرآن چنین مسایلى را عنوان نمىكرد. از لحن و بیانات قرآن پیدا است كه انسان احتیاج به خوابهاى طولانى ندارد.
1- سفارش امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب را بیان کنید.
2- آثار سوء پرخوابى و پرحرفى را شرح دهید.
[1]. آل عمران (3)، ۷۷.
[2]. نبأ (78)، 9.
[3]. مزمل (73)، 7.
[4]. همان، 2.
[5]. ذاریات (51)، 17ـ18.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی